و این مهم جز از راه مراجعه به سیره عملی پیامبر قابل تصور نیست.قرآن کریم نیز پیامبر اکرم (ص) را یک اسوه حسنه معرفی میکند. بنابراین سیره عملی پیامبر (ص) برای مسلمانان نمونهای برتر در شئون فردی و اجتماعی است. این سیره آن اندازه فراگیر بوده که به گواه تاریخ حتی دشمنان دیرینه آن حضرت، از جمله مشرکان قریش را نیز در برمیگرفته است. از این رو در روز فتح مکه این کلام پیوسته بر زبان حضرتش جاری بود:«امروز، روز مهربانی و رحمت است.» این و موارد فراوانی از این دست بود که او را پیامبر رحمت و مهربانی ساخته است.
مطلب حاضر، نگاهی دارد به سیره عملی پیامبر (ص) در نحوه ارتباط با غیر مسلمانان، بویژه پیماننامهها و نامههایی که از جانب آن حضرت برای تعامل هر چه بیشتر با جهان آن روزگار سامان داده میشد.
هنوز چند سالی از آغاز رسالت نگذشته بود که آوازه پیامبر اکرم(ص) در سراسر گیتی طنینانداز شد. دعوت اسلامی، همه سرزمین عرب را فرا گرفت و از آنجا به نقاط دیگر سرایت میکرد. هیاتهای مذهبی و قومی از نقاط مختلف به مدینه پیامبر (ص) و مسلمانان میآمدند و آزادانه به تفحص و گفتوگو میپرداختند و عدهای نیز آزادانه به دین اسلام مشرف میشدند. سیره پیامبر (ص) متخذ از قرآن کریم است که حق حیات و رسمیت جوامع مختلف را به صراحت تضمین میکند. آن حضرت در روابط بینالملل با غیرمسلمان بسیار آزادمنشانه برخورد میکرد. برای مثال، وقتی نمایندگان جامعه نصارای نجران را به حضور پذیرفت، اعتقاد ایشان را به الوهیت مسیح سرزنش فرمود و آنان را به قبول دین اسلام فراخواند. با این وجود، آنها را به قبول اسلام مجبور نکرد، بلکه به عکس به آنان اجازه داد برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده کنند.
رویه مسالمت آمیز پیامبر اکرم(ص) با مخالفان سبب شد که افراد، گروهها و هیاتهای مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت کنند. برخی از این هیاتها به نمایندگی از پادشاهان، از جمله پادشاه حبشه و شاهان حمیر، به مدینه اعزام شده بودند. در تاریخ، به حدود چهل هیات مذهبی یا سیاسی اشاره شده که مدینه، شهر پیامبر (ص) پذیرای آنان بوده است.
نامههای پیامبر (ص) به زمامداران
رسالت پیامبر اکرم(ص)، یک رسالت جهانی و برای همه مردم دنیاست.پیامبر (ص) از همان روزهای اول بعثت اعلام کرده بود که به زودی رسالت وی در همه جا گسترده خواهد شد و گنجهای قیصر و کسرا به زیر سلطه اسلام در خواهد آمد.
هنگامی که اسلام در سرزمین حجاز به اندازه کافی نفوذ کرد، پیامبر (ص)، نامههای متعددی برای زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در قسمتی از این نامهها، به قدر مشترک میان ادیان آسمانی، یعنی توحید دعوت کرد که از آن جمله نامه به زمامدار مصر، نامه به قیصر روم و نامه به پادشاه حبشه است.
چند نمونه از پیمانهای پیامبراکرم(ص)
در سیره پیامبر اکرم(ص) تعداد زیادی از پیمانهای صلح و همکاری دیده میشود که بررسی کامل آنها،نیاز به تدوین چندین کتاب دارد. در اینجا تنها به ذکر چند نمونه بسنده میشود:
الف. پیمان یا منشور مدینه: این پیمان اولین قرارداد بینالمللی در اسلام و مهمترین و جامعترین پیمانی است که به وسیله پیامبر(ص) بین مسلمانان، مشرکان و یهود منعقد شده است. براساس این پیمان، رابطه بین مسلمانان- اعم از مهاجر و انصار- و رابطه میان مسلمانان و یهود و همچنین رابطه میان مسلمانان و مشرکان و وظایف هر دسته مشخص شد. هدف اساسی این پیمان حفظ امنیت و همزیستی مسالمتآمیز همه جوامع گوناگونی است که در مدینه میزیستهاند. در اینجا برای جلوگیری از اطاله کلام به نقل ترجمه جمعبندیای که در کتاب مکاتیب الرسول پس از نقل اصول پیمان ذکر شده، اکتفا میکنیم:
حقوق متقابل مسلمانان در منشور مدینه
1 - مسلمانان در برابر سایر مردم، یک ملتاند. بنابراین، میان هیچ مسلمان و کافری پیوند نیست؛ هرچند پدر یا فرزند باشند و جدایی میان مسلمانان با مسلمانان دیگر نیست.
2 - هر تیره از مسلمانان در میان خود فدیه( دیه یا غرامت) میپردازند، همان گونه که پیش از اسلام بوده است.
3 - مسلمانان در برابر کسانی که ستم یا گناه یا دشمنی یا فساد میان مسلمانان را توطئه کنند، متحدند.
4 - هیچ مومنی به خاطر کافری کشته نمیشود و هیچ کافری بر ضد مومنی یاری نمیشود.
5 - عهد و امان خداوند یکی است. بنابراین، مطرح نیست و پایینترین شخص نیز میتواند به مسلمانان پناه دهد(کنایه از اینکه اگرشخصی به دیگری پناه داد و او را کفالت نمود، باید تمامی مسلمانان امان او را محترم شمارند.)
6 - در هنگام نبرد درراه خداوند، هیچ مومنی بدون موافقت افراد دیگر نمیتواند صلح کند؛ بنابراین، صلح باید با نظر جمع انجام شود.
7 - گروههای رزمنده،هر یک باید پس از دیگری و به نوبت جنگ کند، بنابراین،هیچ طایفهای دو مرتبه متوالی به نبرد الزام نمیشود.
8 - هر کس مومنی را بدون دلیل بکشد،حکمش قصاص است، مگر اینکه ولی مقتول راضی شود.
9 - داور نهایی در اختلافات مسلمانان، خدا و رسول(ص) است.
10 - مسلمانان هیچ بدهکاری را که بدهی بر او سنگینی کرده، رها نمیکنند،مگر اینکه او را کمک کنند؛ چه بدهی به خاطر خون بهایی باشد یا غرامتی که به عنوان سرشکن بر خویشان پدری نصیب شخصی شده باشد.
مواد صلح با یهودیان
1 - یهودیانی که تحت این پیمان هستند، باید مورد یاری و حمایت قرار گیرند و ستمی بر آنان نشود و دشمنانشان یاری نشوند. هرگاه مسلمانان،یهود را به مصالحه دعوت کردند، باید بپذیرند و همچنین هرگاه یهود، مسلمانان را به مصالحه دعوت کردند.
2 - در هنگام جنگ، یهودیان نیز باید در هزینه با مسلمانان شرکت کنند. مسلمانان هزینه خود و یهود، هزینه خودش را پرداخت کنند.
3 - مسلمانان و یهودیان همپیمان، یک امتاند. مسلمانان دین خود را دارند و یهودیان دین خود را مگر کسی که ستم و گناه مرتکب شود.
4 - برمسلمانان و یهودیان لازم است که بر ضد دشمنان منطقه هماهنگی و همراهی کنند.
5 - هیچ انسانی به خاطره گناه هم پیمانش مواخذه نمیشود.
6 - لازم است مظلومان را در میان خود یاری کنند.
7 - هیچ کافری پناه داده نمیشود، مگر با رعایت مصالح مسلمانان و یهودیان.
8 - همسایه همانند خویشتن است و نباید مورد تعدی قرار گیرد.
ب. صلح حدیبیه( پیمان صلح پیامبر اکرم(ص) با مشرکان مکه): پیامبر اکرم(ص) برای انجام مسافرتی صلحجویانه و مسالمتآمیز کاروانی هزار و هشتصدنفری را برای حج آماده کرد و برای این منظور از قبایل عرب، حتی مشرکان،دعوت به عمل آورد تا بدین وسیله، هم تبلیغی از اسلام شده باشد و هم چهره واقعی قریش که خود را پردهدار کعبه و منادیان امنیت و صلح میدانستند برملا شود. کاروان در منطقه «حدیبیه» با لشکر مسلح دشمن مواجه شد؛ کاروان پیامبر اکرم(ص) با حال احرام و آماده عبادت،و لشکر قریش با لباس رزم و آماده خونریزی. پیامبر(ص) رسما تصمیم خود را بر حج خانه خدا در میان مسلمانان اعلام کرد و این تصمیم را به وسیله پیکهایی به مشرکان قریش نیز ابلاغ کرد. از آنرو که نبرد با حاجیان، عملی بسیار زشت و برخلاف سنتهای دیرین عرب بود،به خصوص از جانب مکیان که همیشه به میزبانی حجاج از هر طایفه و قشری افتخار میکردند، در تصمیم به جنگ با مسلمانان منصرف شدند و در نهایت، پیمان نامه(صلح حدیبیه) میان قریش و رسول خدا(ص) منعقد شد. به موجب این پیمان، مقرر شد روابط حسنه بین قریش و مسلمانان برقرار شود.
مفاد صلح حدیبیه
1 -محمد بنعبدالله و قریش متعهد میشوند که مدت 10سال جنگ را بر ضد یکدیگر ترک کنند، هر یک از دو طرف بر دیگری نتازد و اسیری از یکدیگر در بند ندارد و...
2 - هرکس بخواهد با محمد و با قریش پیمان بندد آزاد است.
3 -هرگاه مردی از قریش، بدون اذن بزرگتر خود از مکه فرار کند و به یاران محمد بپیوندد،محمد باید او را به قریش بازگرداند. ولی اگر از اصحاب محمد کسی به قریش پیوست، لازم نیست او را باز گردانند.
4 - از این پس، اسلام باید در مکه علنی باشد و نباید کسی را به اجبار بر عقیدهای واداشت یا او را به سبب عقیدهاش آزار داد و یا سرزنش کرد.
5 - امسال محمد با یارانش،از همین جا به مدینه باز خواهند گشت، با این قرار که در سال بعد بدون سلاح وارد مکه شوند و مدت 3روز برای مراسم حج توقف کنند، مشروط بر اینکه، سلاحی جز اسلحه مسافر با خود نداشته و همان سلاح محدود نیز باید در غلاف باشد.علیبن ابیاطالب این نامه را نوشته و مهاجرین و انصار شاهد آن هستند.
ج. پیمان پیامبر اکرم(ص) و مسیحیان سرزمین سینا: این پیمان به شرح ذیل بود: بسمالله الرحمنالرحیم. این مکتوبی است که محمدبن عبدالله که بشیر و نذیر و نسبت به ودیعه الهی امین جمله خلایق است، آن را نوشته است تا حجت و بهانهای پس از پیامبران بر خدا باقی نماند و خداوندعزیز و حکیم است. آن را برای کسانی نوشته است که پیرو آیین وی هستند، تا پیمانی باشد با گروهی که در مشرق و مغرب زمین، بر دین نصرانیت هستند، نسبت به آنهایی که دور هستند یا نزدیک، عرب یا عجم آنها، آنان که شناخته میشوند و آنان که شناخته نمیشوند. این مکتوبی است که بر طبق آن، با آن پیمان بسته است؛ هرکس با مواد آن مخالفت ورزد نسبت به وی و سایر مسلمانان متجاوز شناخته خواهد شد. چنین کسی به عهد خدا پشت پا زده و در پیمان خود درستکار و خاضع نبوده و نسبت به دین خود استهزا کرده است و مستحق لعنت خواهد بود، چه سلطان باشد یا از سایر مسلمانان مومن عادی.
هر کجا راهبی یا سیاحی دور هم جمع بوده و در کوه یا بیابان یا جای آباد یا هموار و یا کنیسه و معبدی به سر میبرند، ما پشتسر آنان حافظ و پاسدار آنان هستیم و من با جان خود و یاران و انصار ملت خود از جانشان و از اموال آنها دفاع میکنم؛ زیرا آنان جزو رعیت من و همپیمان و متحد من میباشند.
آنان به جز آنچه که به رضایت خاطر، به عنوان خراج و جزیه میدهند، به هیچ نحو مسئول، و به پرداخت چیزی مجبور نخواهند بود. قضات، رهبانان، خلوتگزینان و سیاحان آنان مورد تعرض قرار نگرفته و هیچ کنیسه و کلیسایی ویران نخواهد شد و نباید چیزی از مایملک آنان داخل خانه مسلمانان شود. قضات و رهبانان از خراج معافند و همچنین آنان که به عبادت اشتغال ورزیدهاند. از ثروتمندان و ارباب تجارت بیش از حد معین شده نباید خراج گرفته شود. هیچ کدام از آنان برای جنگ و حمل سلاح مجبور نخواهند شد، بلکه مسلمانان باید از آنان دفاع کرده و با آنان، بنا به پیروی از آیه کریمه (ولا تجادلوا اهلالکتاب الا بالتی هی احسن) (عنکبوت46) به نیکوترین روش گفتوگو بحث کنند. آنان در محیط امن و آکنده از مهربانی زندگی میکنند. هر کجا که باشند و در هر مکانی منزل گزینند، از بروز چیزهایی که موجب رنج و ناراحتی آنان باشد، جلوگیری میشود.